سنگ های تیز و تازه
آسمان در فکر یار است
دل به فریاد اشک بار است
روح خسته چشم بسته
هرچه باد است
یاد دوران بهاری
یاد یار و یار آری
نم نم عشق
چترهای بسته
و
دست های خیس باران
کودک و ده ساله نیستم
پیر دوران
بی تب و تاب
غصه های بی کم و کاست
بازی باد
بازی بغضم فراوان
دل شکسته پای خسته
کفش های پاره پاره
آه باران آه باران
دردها از سرگذشته
نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۹۵ساعت 11:56 توسط عظیمی|
شب های بارانی من...برچسب : فریاددل, نویسنده : shabhayebaraniyemano بازدید : 35